English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1690 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
straight arm U حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
underhook U گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
loops U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop U حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
side sweep and over under U گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
self suggestion U القاشدگی ازخود
orthotone U که ازخود دارای تیکه باشد
cock-and-bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock-and-bull stories U داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock and bull story U داستان جعلی برای تعریف ازخود
head and arm U هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
findings U انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
finding U انچه کارگر ازخود بر سر کار می برد یافت
self forgetful U نفس خود را فراموش کرده مستغرق در عالم خارج ازخود
put the ball on the floor U رد کردن توپ از حریف
marks U نشانه کردن حریف
dribbling U رد کردن توپ از حریف
dribbles U رد کردن توپ از حریف
clinching U بغل کردن حریف
dribbled U رد کردن توپ از حریف
clinches U بغل کردن حریف
clinched U بغل کردن حریف
dribble U رد کردن توپ از حریف
clinch U بغل کردن حریف
mark U نشانه کردن حریف
shoulder block U سد کردن حریف با ضربه شانه
squeezing U سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezes U سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed U سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeeze U سد کردن مدافع حریف با دونفر
to overcrow one's rival U از پیروزی بر حریف شادی کردن
hooking U سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
parried U دفع کردن حمله حریف
simple leg ride U شگک خراب کردن حریف
parries U دفع کردن حمله حریف
interference U سد کردن غیرمجاز راه حریف
parry U دفع کردن حمله حریف
parrying U دفع کردن حمله حریف
finger hold U خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
overplayed U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplay U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
near all U نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
to backtrack <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
overplaying U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
kneeing U خطای سد کردن راه حریف بازانو
overplays U حریف را ناچار به تغییر محل کردن
sweat out U بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
change of engagement U وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
triple team U سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
hook check U سد کردن راه چوب حریف ازعقب
wraparound check U سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
to row back <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
hip check U سد کردن راه حریف با کمر وباسن
hit U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits U ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
jabbed U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbing U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabs U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
disengaging U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
jab U بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
disengages U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengage U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
flea flicker U پاس اشفته برای گیج کردن حریف
flange U لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
flanges U لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
angle block U سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
ceding parry U کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
clip U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clipped U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spearing U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spears U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
speared U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
to turn the tables on any one U وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
clippings U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clips U سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
spear U سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
double leg pick up U زیر و عوض کردن دست و افت کامل حریف کشتی
high leg attack and shoulder control U زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
poke check U فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
protection U سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
skate off U حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
clinching U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches U نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
ridgy U بر امده
gibbous U بر امده
who came? U که امده
who came? U کی امده
fordone U از پا در امده
incoming U امده
touch football U نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
prognathous U پیش امده
getting U بدست امده
worked up U ازکار در امده
protrusive U جلو امده
red-hot U تاب امده
red hot U تاب امده
unbred U بدببار امده
new come U تازه امده
underhung U پیش امده
exserted U پیش امده
landed U فرود امده
projective U جلو امده
overshot U پیش امده
jutting U پیش امده
exserted U بیرون امده
protrusile U جلو امده
overdue U دیر امده
enthetic U ازبیرون امده
exopathic U ازبیرون امده
aggregates U جمع امده
aggregate U جمع امده
saleintiant U بیرون امده
peregrin or rine U از خارجه امده
worker U ازکار در امده
saleint U بیرون امده
jamb U تیربیرون امده
jambs U تیربیرون امده
impassionate U به جنبش امده
in U :رسیده امده
left over U زیاد امده
leavened bread U نان ور امده
protrudent U جلو امده
protractive U جلو امده
gets U بدست امده
get U بدست امده
prognathic U پیش امده
in- U :رسیده امده
doubled U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up U مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
neoteric U تازه بدنیا امده
petiolar U از برگدم بیرون امده
bay windows U پنجره پیش امده
peregrine U ازخارجه امده مسافر
projecting jaw U ارواره پیش امده
self born U از خود بوجود امده
bay window U پنجره پیش امده
take steps U اقدامات بعمل امده
you might have come U باید امده باشید
apogean U از زمین بالا امده
ecstatic U بوجد امده نشئهای
ecstatically U بوجد امده نشئهای
beetle brow U پیشانی پیش امده
inchoate U تازه بوجود امده
unhandy U مشکل بدست امده
twinborn U دوقلو بدنیا امده
cantilever U تیر پیش امده
born in the purple U در نازونعمت بدنیا امده
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
prognathous U دارای ارواره پیش امده
prognathic U دارای ارواره پیش امده
to run short U زیر short امده است
flanges U لبه بیرون امده چرخ
instances have occurred that U مواردی پیش امده است
flange U لبه بیرون امده چرخ
extrusive U اخراج کننده بیرون امده
visors U لبه پیش امده کلاه
rimrock U لبه بر امده صخره مزبور
visor U لبه پیش امده کلاه
air landed U فرود امده از راه هوا
his stomach sticks out U شکمش پیش امده است
hardly earned money U پول سخت بدست امده
lugs U هر عضو جلو امده چیزی
lugging U هر عضو جلو امده چیزی
lugged U هر عضو جلو امده چیزی
venose U دارای رگهای متعددوبر امده
bucktooth U دندان گراز یا پیش امده
lug U هر عضو جلو امده چیزی
bow windows U پنجره پیش امده کمانی
vizor U لبه پیش امده کلاه
weather worn U تحت تاثیر هوا در امده
bow window U پنجره پیش امده کمانی
to t. to account U زیر account امده است
ramus U قسمت بر امده واطاله یافته
kid glove U ازلای زرق وبرق بیرون امده
the bird took its perch U مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
nook U قطعه زمین پیش امده برامدگی
ill gotten U با وسایل غیر مشروع بدست امده
oversailing of facade U قسمت برجسته یا پیش امده بنا
forestage U قسمت جلو امده صحنه نمایش
whyŠthere is the answer U شرط در امده تقریبا معنی میدهد
ventricous U بادکرده دارای شکم پیش امده
biologic U بدست امده اززیست شناسی عملی
post edit U ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
round shouldered U دارای شانههای جلو امده شانه گرد
industrial wealth U مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
ribby U دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com